تنها عاشق عالم خداست...
مواظبش باشیم دلش نشکنه...
کاش ما هم عاشقش بودیم....
خدا خیلی با وفاست که دل به این عشق یکطرفه بسته
اونایی که عشقشون بیخیالشون شده
فرصت خوبیه که یکم خدا رو درک کنیم...
خدایی که عاشق ماست وما بی خیالش شدیم...
papatiبرای باز آفرینی جهان! ...بنای نو در این دنیای فرتوت حشرات بی شمار لازم است! جهانی که ساکنان آن ،سه خویشاوند ازلی اند؛ خدا ،انسان و عشق سلام به وبلاگ ما خوش |
تنها عاشق عالم خداست...
مواظبش باشیم دلش نشکنه...
کاش ما هم عاشقش بودیم....
خدا خیلی با وفاست که دل به این عشق یکطرفه بسته
اونایی که عشقشون بیخیالشون شده
فرصت خوبیه که یکم خدا رو درک کنیم...
خدایی که عاشق ماست وما بی خیالش شدیم... دنیا هم به انسانهای خوشبین نیاز دارد و هم به انسانهای بد بین ! چون خوشبین هواپیما میسازد و بدبین چتر نجات !!! انتخاب با شماست که جزو کدام دسته باشید... جرج برنارد شاو مهم نیست اگر انـسـان بـرای کـسی که دوسـتـش دارد غـرورش را از دست بـدهـد ؛ امـا فـاجـعـه اسـت اگر بـه خـاطـر حـفـظ غـرور ، کـسی را که دوسـت دارد از دست بـدهـد ... ویـلـیـام شکـسـپـیـر یــادتـون بـاشـه : سـطــح تـحـصـیـلات افـراد مــطـلـقــاً هـیـچ ارتـبـاطـی بـا مـیــزان شـــــعــورشـون نـداره ... انسان چیست ؟ شنبه: به دنیا می آید. یكشنبه: راه می رود. دوشنبه: عاشق می شود. سه شنبه: شكست می خورد. چهارشنبه: ازدواج می كند. پنج شنبه: به بستر بیماری می افتد. جمعه: می میرد. در شگفتم از کسی که می تواند به خاطر گناه استغفار کند ولی ناامید است.
"(شاه مردان(ع" نهج البلاغه حکمت 87 نر بودن یک جنسیت است و مرد بودن یک هویت زیادند دخترانی که نر نیستند ولی خیلی مردند... تقدیم به تمام دخترای گل ایران زمین این روزها با دیدگانی تار ... می نویسم ... برای تو و برای دل ! دل !....این دل تنگ و تنها ... امروز تنهاتر از هر زمان دیگری هستم..... تو هستی ! .... در تار و پود لحظاتم.... اما ...
اما.....سهم من از این دنیای رنگی همیشه تنهایی بوده .... چشمانم را از من مگیر...
بگذار تا جان دارم برای تو بنویسم... برای تو و از تو ! ....تویی که مهربانترینی...
خدایا !..........دریاب حال مرا که....از وصف حالم عاجزم....و خسته.... دریاب مرا !
این بنده ی سراسر بغض و حسرت را.... صبر !....صبر را به من هدیه کن !
خدایا !...بگذار دست یابم به هر آنچه که دلم با او آرام میگیرد ...و مگذار !
تو را قسم به خداییت مگذار گناه کنم.... خدایا ! مواظبم باش ! مواظب این روح بی قرار و تنهایم باش !
خدای مهربانم ای بی کران نازنین !...عاشقم بر تو و هر آنچه که به من هدیه می کنی !
بهترین ها را به قلب بی قرار و تنهایم هدیه کن ...ای قدرتمند بی نهایت کریم. دوستت دارم ای مهربان ...
تو را سپاس برای همه ی رحمت هایت ... با من بمان....خدا....با من که تنها تو نگهدار منی !
به تو و محبت و مهر و هدایتت نیازی مبرم و عمیق دارم.
به دنبال خدا نگرد...
خدا در بیا بانهای خالی از انسان نیست ...
خدا در جاده های تنهای بی انتها نیست ...
خدا در مسیری است که به تنهایی آن را سپری می کنی نیست ....
خدا آنجا نیست ...
به دنبالش نگرد.
خدا در نگاه منتظر کسی است که به دنبال خبری از توست.
در قلبی است که برای تو می تپد ...
خدا در لبخندی است که با نگاه مهربان تو جانی دوباره می گیرد ...
خدا آنجاست ...
خدا در خانه ای است که تنهایی در آنجا نیست ،
در جمع عزیز ترین هایت است ...
خدا در دستی است که به یاری می گیری ...
در قلبی است که شاد می کنی ...
در لبخندی است که به لب می نشانی ...
خدا در دیر و بتکده و مسجد نیست ...
لا به لای کتاب های کهنه نیست...
این قدر نگرد! گشتنت زمانی است که هدر می دهی ...
زمانی که می تواند بهترین ثانیه ها باشد.
خدا تنها معشوقی است که عاشقانی دارد که هیچ یک از بودن دیگری ناراضی نیست و هیچگاه یکی از آنها معشوقش را تنها برای خود نمی خواهد . . . همیشه:ذره ای حقیقت پشت جمله “فقط یک شوخی بود” ؛ کمی کنجکاوی پشت جمله “همینجوری پرسیدم” ؛ مقداری احساسات پشت جمله “اصلا بمن چه” ؛ مقداری فکر و عقل پشت “چه میدونم” ؛ و اندکی درد پشت “اشکالی نداره” ؛ وجود دارد ..!! حضور هیچ فردی در زندگیمان بی هدف نیست؛ خداوند در هر حضوری رازی نهفته است؛ خوشا آن روز که در یابیم راز حضور افراد را !! بیخودی پرسه زدیم، صبحمان شب بشود
بیخودی حرص زدیم،سهممان کم نشود
ما خدا را با خود، سر دعوا بردیم و قسمها خوردی
م ما به هم بد کردیم، ما به هم بد گفتیم
ما حقیقت هارا، زیر پا له کردیم …
و چقدرحظ بردیم، که زرنگی کردیم
روی هرحادثه ای، حرفی از مهر زدیم
از تو من میپرسم ، ما که راگول زدیم؟؟؟ پروردگارا شادی امروزم را به خاطر نادانی دیروزم ازدست دادم نادانی امروزم را بگیر تا شادی فردایم را از دست ندهم . . . من یک دختر اریایی ام...
بدان حوای کسی نمیشوم که به هوای دیگری برود،
تنهاییم را با کسی قسمت نمیکنم که روزی تنهایم بگذارد،
دستان من نوازشگر کودک فردایم خواهد بوددر دستان کسی قرارش نخواهم داد،
روح خداست که در من دمیده شده و احساس نام گرفته ارزان نمیفروشمش،
به یک روز...
به یک کادو...
به یک بوسه دروغین...
روزگاری شهر ما ویران نبــــــــود دین فروشی اینقدر ارزان نبود صحبت از موسیقی عرفان نبود هیچ صوتی بهتر از قران نبــود دختران را بی حجابی ننگ بـود رنگ چادر بهتراز هر رنـگ بود دختر حجب وحیــــــا قرتی نبـود خانه فرهنگ کنســــرتی نبود مرجعیت مظـــــهر تکــــریم بـــود حکم او را عالمی تسـلیم بود یک سخن بود وهزاران مشـتری آنهـم از لوث قــرائت هـــا بری هدیه بر رقـــــاصه ها واجب نبود قدر عالم کمـتر از مطرب نبود زه که در ســـــال سیـــاه دوهزار کار فرهنـگی شده پخش نوار ذهن صــــــاف نوجوانان محـــــل پرشده از فیــلمهای مبتــــــذل آدمــــیت کو؟دگر آدم کـی است آدم قــرن تمـدن برفـــی است پشت پابر دین زدن آزادگی است حرف حق گفتن عقب افتادگی است آخر ای پرده نشــــــین فاطـــمه تو برس بر داد دین فاطــــــــمه بی تو منکر ها همه معروف شد کینه ها در سینه ها معطوف شد در به روی فتــنه جویان باز شد دشمـنی با دین تو آغاز شد بی تو دلهامان به جان آمد بیــا کاردها بر استخوان آمد بیــا فراموش مکن تا باران نباشد رنگین کمان نیست تا تلخی نباشد شیرینی نیست و گاهی همین دشواری هاست که از ما انسانی نیرومند تر و شایسته تر می سازد خواهی دید آری خورشید بار دیگر درخشیدن آغاز می کند...! سالها رفت و هنوز یک نفر نیست بپرسد از من که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟ صبح تا نیمه ی شب منتظری همه جا می نگری گاه با ماه سخن می گویی گاه با رهگذران،خبر گمشده ای می جویی راستی گمشده ات کیست؟ کجاست؟ صدفی در دریا است؟ نوری از روزنه فرداهاست یا خدایی است که از روز ازل ناپیداست...؟ چه بر سر ما آمد..؟ که «سلام»سادهترین واژه میان آدمها… برایمان تبدیل به دشوارترین واژه شد… چنان که برای بیانش.. باید به دنبال بهانه بگردیم…
از آدم هــآ بگــذر !
دلـَـت را گنده تــَر کن
نـ ـآراحتِ این نبـ ـاش
که چـ ـرا جاده ی رفاقــَـت با تـ ـو همیشه یکــ طرفه استــ . . .
مهــم نیست اگر همیشه یک طرفــه ای . . .
شــآد باش کــه چیزی کم نگذاشتـه ای
و بدهکــارِ خودت ، رفاقـت و خدایتــ نیستی *ﺧﺪﺍﯾﺎ* ﺷﮑﺮﺕ!
ﺑﺎﺑﺖ ﺍﻣﺮﻭﺯ ....
ﺍﻣﺮﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺗﻔﺎﻗﺎﺕ ﺑﺪ ﻣﯿﺘﻮﻧﺴﺖ ﻭﺍﺳﻤﻮﻥ ﺑﯿﻔﺘﻪ ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﻧﺰﺍﺷﺘﯽ!
ﺍﻣﺮﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻣﯿﺘﻮﻧﺴﺖ ﺍﺧﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯﻣﻮﻥ ﺑﺎﺷﻪ ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﻧﺨﻮﺍﺳﺘﯽ ...
ﻣﻤﻨﻮﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺑﻬﻤﻮﻥ ﻓﺮﺻﺖ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﺍﺩﯼ!
گفتم غم تو دارم گفتا چشت دراید گفتم که ماه من شو گفتا دلم نخواهد گفتم خوشا هواییی کز باد صبح خیزد گفتا هوای گرمیست اه اه عرق درامد کفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد گفتا برو به سویی تا گل نی در اید گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر امد گفتا خموش اهلی داد مامان درامد
وقتی مهربونی جزئی از وجودت باشه هیچ وقت نمی تونی ترکش کنی... حتی اگه هزار بار دیگه هم به خاطرش دست بی نمکت رو داغ کنی... |
|
[ طراح قالب: آوازک | Theme By Avazak.ir | rss ] |