[ جمعه 29 شهريور 1392برچسب:شعروگرافی,
] [ 15:56 ] [ ... ][
papatiبرای باز آفرینی جهان! ...بنای نو در این دنیای فرتوت حشرات بی شمار لازم است! جهانی که ساکنان آن ،سه خویشاوند ازلی اند؛ خدا ،انسان و عشق سلام به وبلاگ ما خوش |
یه حرفایی ، چنان آتیشت می زند
که دوست داری فریاد بزنی ،ولی نمیتونی !!!
دوست داری اشک بریزی ، ولی نمیتونی!!!
حتی نفس کشیدنم واست سخت میشه !!
تمام وجودت میشه بغضی که نمیترکه ...
به این میگن "درد بی درمون " که فقط مرگ آرومش میکنه ... بارِ اول میبخشم بارِ دوم میبخشم ولی بارِ سومی هیچ وقت وجود نخواهد داشت خدا که نیستم که بگم : هربار توبه شکستی بازآ انسانم متوجهی ؟! نمی دانم چه میخواهم خدایا
به دنبال چه می گردم شبو روز
چه می جوید نگاه خسته ی من
چرا افسرده است این قلب پرسوز
زجمع آشنایان میگریزم
به کنجی می خزم آرام و خاموش
نگاهم غوطه ور در تیرگی ها
به بیمار دل خود می دهم گوش
گریزانم از این مردم که بامن
به ظاهر همدم و یکرنگ هستند
ولی درباطن از فرط حقارت
به دامانم دوصد پیرایه بستند |
|
[ طراح قالب: آوازک | Theme By Avazak.ir | rss ] |